مکتب رئالیسم
واقع گرایی یا ریالیسم، یک مکتب فلسفی است که مدعی است بین علم و معلوم قابلیت تطابق وجود دارد؛ یعنی علم میتواند جهان را چنان که واقعا هست توصیف کند.
هدف علم نزد واقعگرایان توصیف صادق و درست چگونگی اقعیت جهان است.
امنیت ملی و بقای دولت, نقش مرکزی را در رهیافت واقع گرایی ایفا میکنند؛ این ارزشها هستند که آموزه و سیاست خارجی واقع گرایانه را شکل میدهند .
اندیشههای واقع گرایانه، تاریخی طولانی دارد.
از زمان وی تاکنون فیلسوفان واقع گرا هر کدام تفکرات متفاوت داشتهاند و هر چه به زمان حال نزدیکتر میشویم، بر گسترهی تفکرات ریالیستی افزوده میشود.
عمدهترین معیار برای تمایز ریالیست از ایده آلیست، پذیرش جهان مادی و طبیعی به عنوان یک واقعیت غیر قابل کتمان است و اینکه دانشها و ارزش ها، مستقل از ذهن انسان وجود دارند.
با این حال، برخی از متفکران ریالیست علاوه بر عالم مادی به عالم غیرمادی نیز باور دارند.
از اینرو برخی از اندیشمندان، ریالیستها را به واقع گرایان علمی یا طبیعی و عقلانی یا قدیمی تقسیم کردهاند( شفیلد، هری؛ مترجم سرمد، غلامعلی، 1375) هدف ما در این مقاله بررسی مکتب ریالیسم و تاثیر آن بر تعلیم و تربیت است تا با بررسی دیدگاه دانشمندان این مکتب و استفاده از اندیشههای مثبت آن در جهت کیفیت بخشی در مسایل یادگیری گام برداریم.
ریالیسم، مکتبی ادبی – هنری است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی یعنی در فاصله سالهای 1850 – 1880 در اروپا و آمریکا رواج یافت.
این مکتب عکس العملی بود در مقابل مکتب رمانتیک. رمانتیک مکتبی درون گرا و ذهنی بود که برای فرار از واقعیت اکنون، به دنیای گذشته پناه میبرد که البته این دنیای ساختگی غالبا مبنای واقعی نداشت، اما ریالیسم مکتبی عینی و بیرونی بود که بر بیان واقعیتهای جامعه تاکید بسیار داشت و معتقد بود که آثار متکلفانه و دیرفهم مکتبهای رمانتیسیسم و کلاسیسیم راه به جایی نمیبرد و برای نشان دادن تصویر درستی از جامعه باید زبانی بی پیرایه و ساده را برگزید.
[1] پایهگذاران اصلی ریالیسم در فرانسه نویسندگان و شاعران کم شهرتی بودند که بهطور صریح با مکتب رمانتیسیم مقابله میکردند.
ازجمله این افراد میتوان به شامفلوری، مورژه و دورانتی اشاره کرد.
نخستین عرصهای که ریالیسم توانست در آن خودی نشان بدهد، هنر نقاشی بود و گوستاو کوربه( 1819 – 1877 م) یکی از پیشگامان آن محسوب میشود.
منبع :مقاله مکتب رئالیسم